خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا؛شکست نظریه لیبرالیسم و رویای «هاس»


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ خودتون خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kebria و آدرس kebriai.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 487
بازدید دیروز : 250
بازدید هفته : 804
بازدید ماه : 1579
بازدید کل : 173046
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 487
:: باردید دیروز : 250
:: بازدید هفته : 804
:: بازدید ماه : 1579
:: بازدید سال : 69053
:: بازدید کلی : 173046

RSS

Powered By
loxblog.Com

همدلی و همزبانی ، مسائل سیاسی،فرهنگی،اجتماعی، نظامی

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا؛شکست نظریه لیبرالیسم و رویای «هاس»
سه شنبه 6 / 4 / 1395 ساعت 19:35 | بازدید : 430 | نوشته ‌شده به دست مرتضی | ( نظرات )

در قالب نظریه های همگرایی شاهد ظهور نظریه های کارکردگرایی و نوکارکردگرایی هستیم. در واقع با آشکار شدن ناتوانی دولتها در تامین امنیت رفاهی جامعه، بیان مطالبات مردم نسبت به حکومتها روز به روز اضافه تر می شود.

گروهی از دانشمندان با عدول از بدبینی فلسفی واقعگراها و روی آوری به خوش بینی فلسفی، در اندیشه یافتن راه حل مناسب برای امنیت شهروندان و جلوگیری از بروز جنگ مجدد و ویرانی بوده اند. اولین مدل وصف و تفسیر تحولات جدید از آن صاحب نظران همگرایی است که حدود دو دهه در مورد همکاری میان دولتها به بحث پرداختند.

دیوید میترانی به عنوان یکی از متقدمان نظریه کارکردگرایی(همگرایی)، همکاری فراملی را برای حل مسائل مشترک ضروری می دانست وی یادآور شد که همکاری در یک بخش می تواند به سایر بخش ها تسری یابد. بر این اساس هر چه دولتها به صورت عمیق تری وارد فرایند همگرایی شوند بهای دور ماندن از همکاری بیشتر رو به افزایش خواهد گذاشت.

از نظر محققانی مانند ارنست هاس(نوکاکردگرایی) نهادهای بین المللی و منطقه ای همتای ضروری دولتهای مستقل بودند که ظرفیت شان برای ادامه هدف های رفاهی رو به کاهش گذارده بود. کارهای افرادی نظیر هاس و میترانی انگیزه های لازم را برای همکاری نزدیک تر میان دولت های اروپایی فراهم آورد که یکی از نتایج آن ایجاد جامعه فولاد و ذغال در اروپا در سال ۱۹۵۲ میلادی بود. در واقع اتحادیه اروپا یکی از مصادیق موفقیت نظریه نوکارکردگرایان و نظریه همگرایی(لیبرالیسم) بود. در واقع طی شدن روند همگرایی از جامعه زغال به اتحادیه اروپا به نوعی تأییدی بر نظریه نوکارکردگرایی از جمله اصل تسری(spill over) است که نشان از تسری همگرایی به سایر حوزه ها است.

در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، بر اثر ناکامی نظریات همگرایی، تمایل نظریه پردازان نسبت به نظریه نوکارکردگرایی کاهش یافت و نا امیدی و یاس از کارایی و مطلوبیت نوکارکردگرایی باعث پردازش نظریه وابستگی متقابل شد. نظریه پردازان وابستگی متقابل سعی کردند همگرایی را در قالب وابستگی متقابل جهانی توضیح دهند.

 اصول این نظریه و گستره آن متفاوت از نظریه همگرایی بود و توسعه و محدوده وابستگی متقابل محدوده خاصی نداشت. بطوریکه از بطن نظریه وابستگی متقابل نظریه رژیم ها ایجاد شد. در حقیقت نظریه پردازان وابستگی متقابل معتقد بودند در شرایط وابستگی متقابل، رژیم ها برای تنظیم روابط بین دولتها شکل می گیرند. در واقع در یک وضعیت بی نظم که حکومت مرکزی وجود ندارد تا اصول و قواعد رفتاری را ایجاد کند، رژیم های بین المللی، که در برگیرنده ترتیبات، قواعد، هنجارها و نهادهای تنظیم کننده روابط بین دولتها هستند، برای انجام این کار شکل می گیرند. رژیم های بین المللی از مصادیق همکاری بین المللی محسوب می شوند.

به عبارت دیگر، نظریه رژیم ها برای پرداختن به موضوع همکاری های بین المللی و نهادسازی در یک نظام بی نظم متشکل از کشورهای دارای حاکمیت که در تلاش اند تا منافع و قدرت شان را به حداکثر برسانند ارائه شد. بنابراین، نظریه رژیمها منجر به ارائه نظریه نهادگرایی نئولیبرال شد. البته نظریه رژیم ها به طور قابل توجهی توسط نئولیبرالها تعدیل و اصلاح گردید. به طور کل می توان گفت سلف بلافصل نهادگرایی نئولیبرال، نظریه رژیم های بین المللی است که خود ریشه در نظریه وابستگی متقابل دارد.

اگرچه نظریه کارکردگرایی از حیث تئوریک و نظری همانگونه که اشاره شد با شکست مواجه شد اما اتحادیه اروپا از مصادیق موفقیت این نظریه بود. خروج بریتانیا از این اتحادیه و معکوس شدن روند همگرایی که نشان از قدرت روز افزون ملی گرایی است را می توان شکست نظریه نوکاکردگرایی تلقی کرد.

 




:: برچسب‌ها: اتحادیه اروپا، خروج انگلستان از اتحادیه ، افول قدرت لیبرالیسم ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: